- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در کاخ یزید
خطبه تاریخی حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ ظلم یزید: بعد از ورود اهل بیت به شام و بردن آنها به مجلس یزید ملعون امام سجاد عليه السّلام؛ امام باقرعليه السّلام و حضرت زینب سلام الله علیها با سخنان خود ضمن بر ملا کردن جنایات یزید موجب رسوایی او شدند؛ آخرین ضربه مهلكي كه در اين مجلس به يزيد و سلطنت شومش وارد شد، خطبه قرّاء و علي وار حضرت زينب سلام الله علیها بود. آن حضرت بلند شدند و با صدایی رسا و محکم، همراه حیا و وقاری بیمثال و با شجاعتی بیبدیل شروع کردند به خطبه خواندن: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ كَذَلِكَ يَقُولُ« ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ[1]»! أَظَنَنْتَ يَا يَزِيدُ! حَيْثُ أَخَذْتَ عَلَيْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ كَمَا تُسَاقُ الْأُسَرَاءُ أَنَّ بِنَا هَوَاناً عَلَيْهِ وَ بِكَ عَلَيْهِ كَرَامَةً وَ أَنَّ ذَلِكَ لِعِظَمِ خَطَرِكَ عِنْدَهُ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِكَ وَ نَظَرْتَ فِي عِطْفِكَ جَذْلَانَ مَسْرُوراً حَيْثُ رَأَيْتَ الدُّنْيَا لَكَ مُسْتَوْثِقَةً وَ الْأُمُورَ مُتَّسِقَةً وَ حِينَ صَفَا لَكَ مُلْكُنَا وَ سُلْطَانُنَا فَمَهْلًا مَهْلًا ! أَ نَسِيتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى« وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ[2] »؛ أَمِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ ! تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا ! قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الدَّنِيُّ وَ الشَّرِيفُ لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِيٌّ وَ كَيْفَ يُرْتَجَى مُرَاقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَكْبَادَ الْأَزْكِيَاءِ وَ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ وَ كَيْفَ يَسْتَبْطِئُ فِي بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ مَنْ نَظَرَ إِلَيْنَا بِالشَّنَفِ وَ الشَّنَئَانِ وَ الْإِحَنِ وَ الْأَضْغَانِ ثُمَّ تَقُولُ غَيْرَ مُتَأَثِّمٍ وَ لَا مُسْتَعْظِمٍ: لَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً ثُمَّ قَالُوا يَا يَزِيدُ لَا تُشَلَ مُنْتَحِياً عَلَى ثَنَايَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِكَ وَ كَيْفَ لَا تَقُولُ ذَلِكَ وَ قَدْ نَكَأْتَ الْقَرْحَةَ وَ اسْتَأْصَلْتَ الشَّافَةَ بِإِرَاقَتِكَ دِمَاءَ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ وَ نُجُومِ الْأَرْضِ مِنْ آلِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ تَهْتِفُ بِأَشْيَاخِكَ زَعَمْتَ أَنَّكَ تُنَادِيهِمْ فَلَتَرِدَنَّ وَشِيكاً مَوْرِدَهُمْ وَ لَتَوَدَّنَّ أَنَّكَ شَلَلْتَ وَ بَكِمْتَ وَ لَمْ تَكُنْ قُلْتَ مَا قُلْتَ وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ! اللَّهُمَّ ! خُذْ لَنَا بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا ! فَوَ اللَّهِ! مَا فَرَيْتَ إِلَّا جِلْدَكَ وَ لَا حَزَزْتَ إِلَّا لَحْمَكَ وَ لَتَرِدَنَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْكِ دِمَاءِ ذُرِّيَّتِهِ وَ انْتَهَكْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِي عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَيْثُ يَجْمَعُ اللَّهُ شَمْلَهُمْ وَ يَلُمُّ شَعَثَهُمْ وَ يَأْخُذُ بِحَقِّهِمْ « وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[3] » وَ حَسْبُكَ بِاللَّهِ حَاكِماً وَ بِمُحَمَّدٍ خَصِيماً وَ بِجَبْرَئِيلَ ظَهِيراً وَ سَيَعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَكَ وَ مَكَّنَكَ مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمِينَ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا وَ أَيُّكُمْ « شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً[4]»! وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ الدَّوَاهِي مُخَاطَبَتَكَ إِنِّي لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ وَ أَسْتَكْثِرُ تَوْبِيخَكَ لَكِنَّ الْعُيُونَ عَبْرَي وَ الصُّدُورَ حَرَّي! أَلَا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللَّهِ النُّجَبَاءِ بِحِزْبِ الشَّيْطَانِ الطُّلَقَاءِ فَهَذِهِ الْأَيْدِي تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا وَ الْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا- وَ تِلْكَ الْجُثَثُ الطَّوَاهِرُ الزَّوَاكِي تَنْتَابُهَا الْعَوَاسِلُ وَ تُعَفِّرُهَا أُمَّهَاتُ الْفَرَاعِلِ! وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً لَتَجِدَنَّا وَشِيكاً مَغْرَماً حِينَ لَا تَجِدُ إِلَّا مَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ « وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ[5]» فَإِلَى اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْهِ الْمُعَوَّلُ فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا وَ لَا تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْكَ عَارَهَا ! وَ هَلْ رَأْيُكَ إِلَّا فَنَدٌ وَ أَيَّامُكَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُكَ إِلَّا بَدَدٌ يَوْمَ يُنَادِي الْمُنَادِي « أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ [6]»! فَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ نَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُكْمِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ وَ يُوجِبَ لَهُمُ الْمَزِيدَ وَ يُحْسِنَ عَلَيْنَا الْخِلَافَةَ إِنَّهُ رَحِيمٌ وَدُودٌ وَ « حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ [7]»؛ الحمدلله ربالعالمين و صلّيالله علي محمّد و آله اجمعين! خداوند به راستي سخن گفته، كه فرمودند: « سرانجام كار كساني كه مرتكب كارهاي زشت و گناه شدند، به آنجا رسيد كه آيات الهي را تكذيب و آن را مسخره کردند.» اي يزيد! آيا گمـان ميكني كه اگر زمين و آسمـان را بر ما تنگ بگيري و ما را مثل كنيزان اسير كني، ما را نزد خـدا خوار كرده و براي تو كرامتي است و اين نشاندهنده عظمت تو در نزد خداونـد است؟ تو به اين جهت مغرور شدي و دنيـا را به كام خود ميبيني! در حالي كه اين منصب، حقّ ما است! پس آرام باش و صبر كن. آيا این سخن خداي والا را فراموش كردی كه:«آنان كه راه كفر را در پيش گرفتند، گمان نکنند مهلتي كه به ايشان دادهايم، به سود آنهاست؛ اين مهلت فقط برای آن است كه بار گناهانشان سنگينتر و بيشتر شود و عذابي دردناك براي آنها مهيّا كردهايم.» آیا این عدالت است اي فرزند آزاد شدگان![8] که بانوان و كنيزانت در پس پرده باشند، در حالي كه دختران رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مقابل همگان قرار دارند! حرمتشان هتك شده و با صورتهاي باز، آنها را شهر به شهر چرخاندند و هر كس و ناكسي آنان را ديد و كسي از ایشان حمايت نكرد! چه انتظاري ميتوان از فرزند كسي داشت كه ميخواست جگر پاكان را بخورد و وقتي كه نتوانست، آن را از دهان بيرون انداخت! آن كسيكه گوشتش از خون شهيدان روييده شده و با چشم كينه و دشمني و اهانت به اهل بيت نگاه ميكند! [9] مگر او ميتواند دشمنياش را ظاهر نكند؟ بعد از اين همه جنايات، بیآن كه بفهمي چه كردهاي، ميگويي:[10] اي كاش گذشتگانم مرا در اين حال ميديدند و با خوشحالي ميگفتند: دستت درد نكند اي يزيد! تو با بي حرمتي تمام به دندانهاي اباعبدالله، آقاي جوانـان بهشت ميزني! پس چگونه اينچنين نخواني؟ خون اولاد پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و ستارگان زمين از خاندان عبدالمطلب را ميريزي و به گمان باطل خود، اجدادت را صدا ميزني! تو به زودي به آنان ملحق خواهي شد و آرزو ميكنيكه ايكاش دستانم فـلج بود و زبانم لال ميشد و اين حرفها را نميزدم و اين جنايت را انجام نميدادم! خدايا! حقّ ما را از دشمنان ما بگير و انتقـام ما را از ستمگـران بكش و بر كساني كه خونهاي ما و ياران ما را ريختند، غضب كن! به خدا قسم! تو با اين جنايت، پوست خود را جدا و گوشتت را بريدي و قطعاً با گناهي كه بر اثر ريختن خون اولاد رسولالله و از بين بردن حرمت خاندان و نزدیكانش، به گردن داري، با پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم روبرو خواهي شد؛ زماني كه خداوند مخلوقاتش را جمع ميكند و همگان را احضار مينمايد، حقّ اين خاندان را از تو خواهد گرفت « و گمان نكنيد آنان كه در راه خدا كشته شدهاند، مردهاند، بلكه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزي ميخورند[11]! » همين بس است كه خداوند در آن روز حاكم، و محمّد، دشمن تو و جبرئيل، حمايتكننده پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم باشد و به زودي آنان كه تو را گمراه كردند و بر اين جايگاه قرار دادند و بر مسلمانان حاكم کردند، ميفهمند كه براي ستمگران چه عوض بدي در راه است و كدام يك « جايگاهش پر عذاب و سپاهش ضعيفتر است! » هر چند من بر اثر چرخش روزگار، با تو هم سخن شدهام، امّا بدان كه ارزش تو بسيار ناچيز و سرزنش تو بسيار زياد و مورد توبيخ بسياري. اشك چشمم فرصت نميدهد و سينهام در حال سوختن است! جاي بسي شگفتی است كه نجيبزادگان و حزب خدا را حزب شيطان،كه بردگاني آزاد شده هستند؛ به قتل ميرسانند. اين دستها به خون مـا آغشته و دهـانها از گـوشت ما پر شده و اين بدنهـاي پاك و پاكيزه به وسيلة گرگهاي درنّده و كفتارها به خاك و خون كشيده شدند! و اگر اسارت ما را براي خود غنيمت ميدانـي، به زودي ميفـهمي كه ما به زيـان تو بودهايم و آن در زمـاني است كه « خداوند هرگز بر بندگان خود ستم نميكند.» به خدا شكايت كرده و بر او توكّل ميكنيم! تو همة فريب، تلاش و كوشش خود را به كار گير! به خدا قسم؛ تو نميتواني نام ما را از يادها ببري و نور وحي ما را نابود كني و از بين رفتن ما را نخواهي ديد و هرگز نميتواني اين ننگي را كه به وجود آوردي؛ از بين ببري! آيـا نميبيني كه به مقصودت نرسيدي و روزگارت رو به افول و گروهت از هم پاشيده ميشود! روزي خواهد آمد كه منادي فرياد برآورد: «آگاه باشيد كه لعنت خداوند بر ظالمين است! » پس حمد و سپاس مخصوص خدايي است كه ابتداي زندگي ما را به سعادت و مغفرت آغاز؛ و پايانش را به شهادت و رحمت؛ ختم نمود. از خدا ميخواهم كه ثواب شهيدان را هر چه كاملتر عطا فرمايد و موجبات زيادت آن را فراهم آورد و ما را جانشينان نيكي براي آنها قرار دهد؛ كه او بسيار مهربان و با محبّت است، « خدا ما را كفايت ميكند و خوب وكيلي است»[12]. [1]. سوره روم، آيه ۱۰. [2].. سوره آل عمران، آيه ۱۸۷. [3] . سوره آل عمران، آیه ۱۶۹. [4] . سوره مریم، آیه ۷۵. [5] . سوره فصلت، آیه ۴۶. [6] . سوره هود، آیه ۱۸. [7] . آل عمران، آیه ۱۷۳. [8] . بعد از فتح مکّه؛ بنی امیّه اسیر شدند و پیامبر آنان را آزا د کردند از اینرو به آزادشدگان لطف پیامبر معروف شدند. [9]. یاد آوری انتساب یزید به هند جگر خوار با آن اعمال پست ش که مثله کردن بدن مطهّر حمزه و خوردن جگرش از کوچکترین آنهاست ضربه مهلکی است به یزید؛ زیرا او خودش را امیرمؤمنان میدانست و اینگونه جا انداخته بود که من به خاطر اسلام با حسین جنگیدم. این سخنان حضرت زینب جواب آن دروغهاست و عمل یزید هم ادامه کار هند جگر خوار است. [10] . اشاره به اشعاری که یزید در هنگام چوب خیزران زدن به لبهای امام میخواند. [11] . سوره آل عمران، آیه۱۶۹. [12]. مَقْتَل خوارزمی ۲/۷۲؛ اللهوف ۱۵۸؛ مُثیرُالأحْزان ۳۳۲؛ الاحتجاج ۲/۱۱۹؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۸۸؛ بحارالأنوار۴۵/۱۳۴؛ جلاءالعیون ۶۱۱؛ نفس المهموم۴۱۰؛ قمقام ۵۶۲؛ منتهي الآمال ۵۰۹؛ کبریت احمر ۲۱۶؛ مقتل امام حسین ۲۴۸؛ مقتل مقرّم ۳۷۶؛ مهیج الأحزان ۶۸۹؛ ناسخ التّواریخ ۵۵۶؛ توضیحات: این خطبه در کبریت احمر کمی مختصر و در مُثیرُالاَحزان و مهیج الأحزان کاملاً به اختصار ذکر شده است. این خطبه در صفحه ۱۳۶ جلد دوم مقتل جامع با اندکی تفاوت در جمله بندی ها به نقل از بلاغات النسا ( ۲۱) و الحدائق الوردیّه (۱/۲۱۸) آمده است. |