کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در کاخ یزید

درباره : حضرت زینب سلام الله علیها
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۷۱

خطبه تاریخی حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ ظلم یزید: بعد از ورود اهل بیت به شام و بردن آنها به مجلس یزید ملعون امام سجاد عليه السّلام؛ امام باقرعليه السّلام و حضرت زینب سلام الله علیها با سخنان خود ضمن بر ملا کردن جنایات یزید موجب رسوایی او شدند؛ آخرین ضربه مهلكي كه در اين مجلس به يزيد و سلطنت شومش وارد ‌شد، خطبه قرّاء و علي‌ وار حضرت زينب سلام الله علیها بود. آن حضرت  بلند شدند و با صدایی رسا و محکم، همراه حیا و وقاری بی‌مثال و با شجاعتی بی‌بدیل شروع کردند به خطبه خواندن:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ كَذَلِكَ يَقُولُ«


ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ[1]»! أَظَنَنْتَ يَا يَزِيدُ! حَيْثُ أَخَذْتَ عَلَيْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ كَمَا تُسَاقُ الْأُسَرَاءُ أَنَّ بِنَا هَوَاناً عَلَيْهِ وَ بِكَ عَلَيْهِ كَرَامَةً وَ أَنَّ ذَلِكَ  لِعِظَمِ خَطَرِكَ عِنْدَهُ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِكَ وَ نَظَرْتَ فِي عِطْفِكَ جَذْلَانَ مَسْرُوراً حَيْثُ رَأَيْتَ الدُّنْيَا لَكَ مُسْتَوْثِقَةً وَ الْأُمُورَ مُتَّسِقَةً وَ حِينَ صَفَا لَكَ مُلْكُنَا وَ سُلْطَانُنَا فَمَهْلًا مَهْلًا ! أَ نَسِيتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى« وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ[2] »؛

أَمِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ ! تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا ! قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الدَّنِيُّ وَ الشَّرِيفُ لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِيٌّ وَ كَيْفَ يُرْتَجَى مُرَاقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَكْبَادَ الْأَزْكِيَاءِ وَ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ وَ كَيْفَ يَسْتَبْطِئُ فِي بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ مَنْ نَظَرَ إِلَيْنَا بِالشَّنَفِ وَ الشَّنَئَانِ وَ الْإِحَنِ وَ الْأَضْغَانِ ثُمَّ تَقُولُ غَيْرَ مُتَأَثِّمٍ وَ لَا مُسْتَعْظِمٍ:

لَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً                ثُمَّ قَالُوا يَا يَزِيدُ لَا تُشَلَ‏

مُنْتَحِياً عَلَى ثَنَايَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِكَ وَ كَيْفَ لَا تَقُولُ ذَلِكَ  وَ قَدْ نَكَأْتَ الْقَرْحَةَ وَ اسْتَأْصَلْتَ الشَّافَةَ بِإِرَاقَتِكَ دِمَاءَ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ وَ نُجُومِ الْأَرْضِ مِنْ آلِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ تَهْتِفُ بِأَشْيَاخِكَ زَعَمْتَ أَنَّكَ تُنَادِيهِمْ فَلَتَرِدَنَّ وَشِيكاً مَوْرِدَهُمْ وَ لَتَوَدَّنَّ أَنَّكَ شَلَلْتَ وَ بَكِمْتَ وَ لَمْ تَكُنْ قُلْتَ مَا قُلْتَ وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ!

اللَّهُمَّ ! خُذْ لَنَا بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا ! فَوَ اللَّهِ! مَا فَرَيْتَ إِلَّا جِلْدَكَ وَ لَا حَزَزْتَ إِلَّا لَحْمَكَ وَ لَتَرِدَنَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْكِ دِمَاءِ ذُرِّيَّتِهِ وَ انْتَهَكْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِي عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَيْثُ يَجْمَعُ اللَّهُ شَمْلَهُمْ وَ يَلُمُّ شَعَثَهُمْ وَ يَأْخُذُ بِحَقِّهِمْ « وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[3] » وَ حَسْبُكَ بِاللَّهِ حَاكِماً وَ بِمُحَمَّدٍ خَصِيماً وَ بِجَبْرَئِيلَ ظَهِيراً وَ سَيَعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَكَ وَ مَكَّنَكَ مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمِينَ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا  وَ أَيُّكُمْ « شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً[4]»!

وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ الدَّوَاهِي مُخَاطَبَتَكَ إِنِّي لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ وَ أَسْتَكْثِرُ تَوْبِيخَكَ لَكِنَّ الْعُيُونَ عَبْرَي وَ الصُّدُورَ حَرَّي! أَلَا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللَّهِ النُّجَبَاءِ بِحِزْبِ الشَّيْطَانِ الطُّلَقَاءِ فَهَذِهِ الْأَيْدِي تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا وَ الْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا- وَ تِلْكَ الْجُثَثُ الطَّوَاهِرُ الزَّوَاكِي تَنْتَابُهَا الْعَوَاسِلُ وَ تُعَفِّرُهَا أُمَّهَاتُ الْفَرَاعِلِ! وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً لَتَجِدَنَّا وَشِيكاً مَغْرَماً حِينَ لَا تَجِدُ إِلَّا مَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ « وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ[5]»

فَإِلَى اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْهِ الْمُعَوَّلُ فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا وَ لَا تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْكَ عَارَهَا ! وَ هَلْ رَأْيُكَ إِلَّا فَنَدٌ وَ أَيَّامُكَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُكَ إِلَّا بَدَدٌ يَوْمَ يُنَادِي الْمُنَادِي « أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ [6]»!

فَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ نَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُكْمِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ وَ يُوجِبَ لَهُمُ الْمَزِيدَ وَ يُحْسِنَ عَلَيْنَا الْخِلَافَةَ إِنَّهُ رَحِيمٌ وَدُودٌ وَ « حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ [7]»؛

 الحمدلله رب‌العالمين و صلّي‌الله علي محمّد و آله اجمعين! خداوند به راستي سخن گفته، كه فرمودند: « سرانجام كار كساني كه مرتكب كارهاي زشت و گناه شدند، به آنجا رسيد كه آيات الهي را تكذيب و آن را مسخره کردند

 اي يزيد! آيا گمـان مي‌كني كه اگر زمين و آسمـان را بر ما تنگ بگيري و ما را مثل كنيزان اسير كني، ما را نزد خـدا خوار كرده‌ و براي تو كرامتي است و اين نشان‌دهنده عظمت تو در نزد خداونـد است؟ تو به اين جهت مغرور شدي و دنيـا را به كام خود مي‌بيني! در حالي كه اين منصب، حقّ ما است! پس آرام باش و صبر كن. آيا این سخن خداي والا را فراموش كردی كه:«آنان كه راه كفر را در پيش گرفتند، گمان نکنند مهلتي كه به ايشان داده‌ايم، به سود آن‌هاست؛ اين مهلت فقط برای آن است كه بار گناهانشان سنگين‌تر و بيشتر شود و عذابي دردناك براي آن‌ها مهيّا كرده‌ايم.»

آیا این عدالت است اي فرزند آزاد شدگان![8] که بانوان و كنيزانت در پس پرده باشند، در حالي كه دختران رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در مقابل همگان قرار دارند! حرمتشان هتك شده و با صورت‌هاي باز، آن‌ها را شهر به شهر چرخاندند و هر كس و ناكسي آنان را ديد و كسي از ایشان حمايت نكرد! چه انتظاري مي‌توان از فرزند كسي داشت كه مي‌خواست جگر پاكان را بخورد و وقتي كه نتوانست، آن را از دهان بيرون انداخت! آن كسي‌كه گوشتش از خون شهيدان روييده شده و با چشم كينه و دشمني و اهانت به اهل بيت نگاه مي‌كند! [9] مگر او مي‌تواند دشمني‌اش را ظاهر نكند؟ بعد از اين همه  جنايات، بی‌آن كه بفهمي چه كرده‌اي، مي‌گويي:[10] اي كاش گذشتگانم مرا در اين حال مي‌ديدند و با خوشحالي مي‌گفتند: دستت درد نكند اي يزيد!

تو با بي حرمتي تمام به دندان‌هاي اباعبدالله، آقاي جوانـان بهشت مي‌زني! پس چگونه اينچنين نخواني؟ خون اولاد پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ستارگان زمين از خاندان عبدالمطلب را مي‌ريزي و به گمان باطل خود، اجدادت را صدا مي‌زني! تو به زودي به آنان ملحق خواهي شد و آرزو مي‌كني‌كه اي‌كاش دستانم فـلج بود و زبانم لال مي‌شد و اين حرف‌ها را نمي‌زدم و اين جنايت را انجام نمي‌دادم!

 خدايا! حقّ ما را از دشمنان ما بگير و انتقـام ما را از ستمگـران بكش و بر كساني كه خون‌هاي ما و ياران ما را ريختند، غضب كن!  به خدا قسم! تو با اين جنايت، پوست خود را جدا و گوشتت را بريدي و قطعاً با گناهي كه بر اثر ريختن خون اولاد رسول‌الله و از بين بردن حرمت خاندان و نزدیكانش، به گردن‌ داري، با پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم روبرو خواهي شد؛ زماني كه خداوند مخلوقاتش را جمع مي‌كند و همگان را احضار مي‌نمايد، حقّ اين خاندان را از تو خواهد گرفت « و گمان نكنيد آنان كه در راه خدا كشته شده‌اند، مرده‌اند، بلكه زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزي مي‌خورند[11]! »  همين بس است كه خداوند در آن روز حاكم، و محمّد، دشمن تو و جبرئيل، حمايت‌كننده پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم باشد و به زودي آنان كه تو را گمراه كردند و بر اين جايگاه قرار دادند و بر مسلمانان حاكم کردند، مي‌فهمند كه براي ستمگران چه عوض بدي در راه است و كدام يك « جايگاهش پر عذاب و سپاهش ضعيف‌تر است! »  هر چند من بر اثر چرخش روزگار، با تو هم سخن شده‌ام، امّا بدان كه

 ارزش تو بسيار ناچيز و سرزنش تو بسيار زياد و مورد توبيخ بسياري. اشك چشمم فرصت نمي‌دهد و سينه‌ام در حال سوختن است!  جاي بسي شگفتی است كه نجيب‌زادگان و حزب خدا را حزب شيطان،كه بردگاني آزاد شده هستند؛ به قتل مي‌رسانند. اين دست‌ها به خون مـا آغشته و دهـان‌ها از گـوشت ما پر شده و اين بدن‌هـاي پاك و پاكيزه به وسيلة گرگ‌هاي درنّده و كفتارها به خاك و خون كشيده شدند!  و اگر اسارت ما را براي خود غنيمت مي‌دانـي، به زودي مي‌فـهمي كه ما به زيـان تو بوده‌ايم و آن در زمـاني است كه « خداوند هرگز بر بندگان خود ستم نمي‌كند.»

 به خدا شكايت كرده و بر او توكّل مي‌كنيم! تو همة فريب، تلاش و كوشش خود را به كار گير! به خدا قسم؛ تو نمي‌تواني نام ما را از يادها ببري و نور وحي ما را نابود كني و از بين رفتن ما را نخواهي ديد و هرگز نمي‌تواني اين ننگي را كه به وجود آوردي؛ از بين ببري! آيـا نمي‌بيني كه به مقصودت نرسيدي و روزگارت رو به افول و گروهت از هم پاشيده مي‌شود! روزي خواهد آمد كه منادي فرياد برآورد: «آگاه باشيد كه لعنت خداوند بر ظالمين است! » پس حمد و سپاس مخصوص خدايي است كه ابتداي زندگي ما را به سعادت و مغفرت آغاز؛ و پايانش را به شهادت و رحمت؛ ختم نمود. از خدا مي‌خواهم كه ثواب شهيدان را هر چه كاملتر عطا فرمايد و موجبات زيادت آن را فراهم آورد و ما را جانشينان نيكي براي آن‌ها قرار دهد؛ كه او بسيار مهربان و با محبّت است، « خدا ما را كفايت مي‌كند و خوب وكيلي است»[12].

 

[1]. سوره روم، آيه ۱۰.

[2].. سوره آل عمران، آيه ۱۸۷.

[3] . سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.

[4] . سوره مریم، آیه ۷۵.

[5] . سوره فصلت، آیه ۴۶.

[6] . سوره هود، آیه ۱۸.

[7] . آل عمران، آیه ۱۷۳.

[8] . بعد از فتح مکّه؛ بنی امیّه اسیر شدند و پیامبر آنان را آزا د کردند از این‌رو به آزادشدگان لطف پیامبر معروف شدند.

[9]. یاد آوری انتساب یزید به هند جگر خوار با آن اعمال پست ش که مثله کردن بدن مطهّر حمزه و خوردن جگرش از کوچک‌ترین  آن‌هاست ضربه مهلکی است به یزید؛ زیرا  او خودش را امیرمؤمنان می‌دانست و این‌گونه جا انداخته بود که من به خاطر اسلام با حسین جنگیدم. این سخنان حضرت زینب جواب آن دروغ‌هاست و عمل یزید هم ادامه کار هند جگر خوار است.

[10] . اشاره به ‌اشعاری که یزید در هنگام چوب خیزران زدن به لب‌های امام می‌خواند.

[11] . سوره آل عمران، آیه۱۶۹.

[12]. مَقْتَل خوارزمی ۲/۷۲؛ اللهوف ۱۵۸؛ مُثیرُالأحْزان ۳۳۲؛ الاحتجاج ۲/۱۱۹؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۸۸؛ بحارالأنوار۴۵/۱۳۴؛ جلاءالعیون ۶۱۱؛ نفس المهموم۴۱۰؛ قمقام ۵۶۲؛ منتهي الآمال ۵۰۹؛ کبریت احمر ۲۱۶؛ مقتل امام حسین ۲۴۸؛ مقتل مقرّم ۳۷۶؛ مهیج الأحزان ۶۸۹؛ ناسخ التّواریخ ۵۵۶؛ توضیحات: این خطبه در کبریت احمر کمی مختصر و در مُثیرُالاَحزان و مهیج الأحزان کاملاً به اختصار ذکر شده است. این خطبه در صفحه ۱۳۶ جلد دوم مقتل جامع با اندکی تفاوت در جمله بندی ها به نقل از بلاغات النسا ( ۲۱) و  الحدائق الوردیّه (۱/۲۱۸) آمده است.